قصیده ای در نعت رسول خاتم
مشخصات کتاب:
دیوان نثار شیرازی
شاعر: نثار شیرازی، محمد بن علیبابا (1260ق)
تنظیم و تصحیح: دکتر محمود طاووسی
نوید شیراز، 1384
معرفی نثار شیرازی:
نامش میرزا محمد فرزند ملا علیبابا بوده است. و مصحح دیوان در مقدمۀ دیوان شاعر به نقل از منابع مختلف، اینگونه گفته است: «ملاعلی بابا از اهل علم و در محلۀ لب آب شیراز ساکن بوده، و در شاعری نثار تخلص داشته است. ملاعلی بابا اصلاً از روسای طایفۀ جامهبزرگی، یکی از طوایف قشقایی بوده است که در شیراز ساکن بودهاند»[1]
از جوانی در محافل و انجمنهای ادبی شیراز شرکت میکرد و در ردیف بزرگان و دانشمندان و شاعران فارس جای داشته است.
نثار شیرازی سفرهای فراوانی در طول زندگیاش کرده است. او دو سفر به هندوستان داشته که در هر بار چند سالی در آنجا ساکن بوده است. وی در نخستین سفر خود مورد حمایت کلبعلی خان قرار میگیرد و چنانکه از شعرهایش برمیآید، کلبعلی خان بسیار به او محبت داشته که شیرازی هم متقابلاً در شعرهای خود از او به نیکی یاد کرده است.
از شعرهای نثار برمیآید، وی دارای دو فرزند بوده است فرزند پسرش صدرا در طفولیت درگذشته است و نوادگان وی از فرزند دیگرش منصور که در سال 1303 تولد یافته، هنوز در شیراز با نام «نثاری» ساکنند. (مقدمۀ دیوان، طاووسی: 24 و 25)
دیوان وی شامل قصیده، غزل، مثنوی، مسمط، مخمس، ترکیببند، ترجیعبند، قطعه، مطایبه و مادّهتاریخ است که بخش اعظم آن، به قصاید و قطعات و مطایبهها تعلق میگیرد. مضمون قصاید او ، نعت پیامبر(ص)، مدح و منقبت امام علی(ع) و حضرت مهدی(عج) و شاهان روزگار است. وی هشت قصیدۀ ولایی دارد: دو قصیده در نعت پیامبر (ص) که در یکی از قصاید ضمن نعت ایشان به تهنیت عید صیام نیز پرداخته است، پنج قصیده در مدح و منقبت امام علی(ع) و یک قصیده در منقبت امام مهدی(عج). در بین پادشاهان روزگارش نیز شاهان و شاهزادگانی چون: ناصرالدین شاه قاجار، فرهاد میرزا، نواب علاءالدین خان هندی، کلبعلی خان، ساعدالسلطنه، قوامالملک شیرازی و ... را ستایش کرده است. همچنین یک مثنوی یازده بیتی در منقبت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار سروده است.
ویژگی کلی اشعار نثار:
نکتۀ بارز در اشعار این شاعر وجود واژگان متنوع عربی و فارسیست که با وجود ثقیل بودن تعدادی از آنها، گسترۀ دایرۀ واژگانی شاعر را نشان میدهد؛ زیرا از تکرار جلوگیری کرده است. از جمله میتوان از واژگانی چون صمّا، معرّا و... نام برد که در قوافی برخی از قصاید خود استفاده کرده است. اشارات داستانی و قرآنی نیز در اشعار او اندک است.
در ادامه یکی از قصایدی[2] را که در نعت پیامبر سروده است، میآوریم:
قصیدهای در نعت رسول خاتم (ص):
دوش از صفای باده، قدح پر ز نور بود ساقی کلیم و دیر مغان، کوه طور بود
در چنگ مطربان خوشالحان ز هر طرف داودِ زخمه[3] گرم ادایِ زبور بود
نارنج و نقل و لادن و بادام و غالیه چشم و لب و خط و زنخ و زلف حور بود
هر هفت کرده، زهره به آیین می کشان در کار چنگ و بربط و رقص و سرور بود
جذر صحاح عمرِ معاند در آن محل از غصه در شمارۀ ضرب کسور بود[4]
اورنگ[5] اقتدار حریفان جم نگین بر کوهۀ سمند صبا و دبور[6] بود
از کثرت تَعَیُّش و افراط انبساط دل فارغ از تَمَنّی حور و قصور بود
عشرت ایازوار، کمر بسته در میان از بندگان خاص غیاب و حضور بود
آغاز داستان خطیبان نغمهسنج اندر ثنای شافع یوم نشور بود
سرحلقۀ رسل، که کمند ارادتش در گردن اطاعت وحش و طیور بود
شاهنشهی که از پی احیای علم و دین کلک[7] وی از سریر[8]، همآهنگ صور بود
آن ممکنی که محض وجود وی ار نبود در چار رکن عرصۀ امکان فتور[9] بود
آن خواجهای که داغ غلامان درگهش بر صفحۀ سرین سنین و شهور بود
آن عالمی که از پی تعلیم قدسیان اندر صوامع ملکوتش عبور بود
آن اولین نتیجۀ رحمت که نور او از پردۀ مشیت حق در ظهور بود
زآدم نشان نبود، که او در حریم قدس مشغول ذکر و طاعت رب غفور بود
هنگام عرض مرتبه، نعل سمند او زیب کلاه گوشه به هارون و فور[10] بود
از سطح خاک تا، زِبَرِ عرش کردگار با خطوهاش[11] چو وسعت بینالسطور بود
اجزای روزگار ز هم گشت منفصل در آن نفس که طبع شریفش غیور بود
ارکان آسمان به سماع آمدی ز وجد هرگاه کز نزول نبی در حبور[12] بود
در جام باریافتگان حریم وی ماء حمیم، رشک شراب طهور بود
شاها، نثار دلشده را در ثنای تو از مدحت اکابر دنیا نفور بود
قاصر بود زبان وی از وصف تو، از آن کاوصاف تو برون ز ثغور[13] شعور بود
در این چکامه گر خللی رفت، عفو دار کز کینۀ زمانه، به طبعش قصور بود
تا در جهان، میان خلایق مثل بود: کایوب در بلا و مصایب صبور بود
پیوسته مبتلای عذاب الیم باد آن تیرهدل که با تو به جهل و غرور بود
منبع:
نثار شیرازی، محمد بن علی بابا. (1384) دیوان نثار شیرازی، تنظیم و تصحیح محمود طاووسی، شیراز: نوید شیراز.
[1] مصحح از دو منبع «حدیقه الشعرا» و «مکارم الآثار» استفاده کرده است.
[2] این قصیده در نسخۀ دستنویس بوده است.
[4] با استفاده از اصطلاحات ریاضی جذر و صحیح و ضرب و کسر این مفهوم را منتقل کرده که عمر دشمنان او رو به کاهش و نقصان است.
[10] نام رای کنوج است که یکی از رایان و پادشاهان هند باشد که سکندر او را کشت. ظاهراً عنوان عمومی یک خانواده سلطنتی یا نام عمومی شاهان یک ناحیه است.