امام عسکری علیهالسلام
مهدی قصری
در طول هزار سال ادبیات کلاسیک، شاعرانی که به سرایش اشعار مذهبی پرداختهاند، در انتخاب موضوع مدایح یا مراثی خود به برخی شخصیتهای مذهبی بیشتر توجه کردهاند و به برخی کمتر. از میان امامان شیعه، شاعران بیشتر در باب امیرالمومنین، امام حسین، امام رضا و امام زمان علیهمالسلام شعر مستقل سرودهاند و کمتر به شخصیت دیگر امامان، خصوصاً امام عسکری علیهالسلام پرداختهاند. این موضوع را شاید بتوانیم حاصل کمدانشیِ شاعران در مورد دیگر امامان بدانیم. در این یادداشت برای مثال به بابافغانی شیرازی و فیاض لاهیجی اشاره میکنیم که اولی سه بیت در مدح امام عسکری علیهالسلام در ضمن مدایحش سروده و دومی یک قصیدۀ 83 بیتی. این دو شاعر شیعه هیچکدام در مدایحشان به زندگی، فضایل، کرامات و مقامات امام عسکری علیهالسلام توجهی ندارند.
سه بیت بابافغانی از این قرار است:
«به حرب خارجی باید ز بعد صاحب دلدل
سواری همچو شاه عسکری در راه دین حارب»
«شهسوار لشکر دین، عسکری آن کز شکوه
زیر نعل توسن او توتیا گردد جبال»
«ای عسکری به کوکبۀ خسروی درآی
آفاق، پرستاره ز نعلِ سپاه کن»
چنانکه میبینیم، مضمون سه بیت حول محور جنگاوری امام میگردد؛ یعنی موضوعی که هیچ گزارش تاریخی دربارهاش نداریم. قرینۀ این مضمونسازی چیزی نیست مگر معنای لقب حضرت (عسکر=لشکر).
قصیدۀ فیاض لاهیجی هم که پس از چهل بیت تغزل به مدح امام میپردازد، در ابیات مدحی به هیچ وجه به ویژگیهای امام اشاره نمیکند و مثل این است که میخواهد پادشاهی را مدح کند:
«...بومحمد حسن بن على العسکرى آنک
دو جهان را بود از حشمت او تنگ محل
وسعت عرصۀ ملک وى از آن بیشترست
که محیط فلکش تنگ درآید به بغل
آستانش کشد از سجدۀ خورشید صداع
پاسبانش شود آزرده ز تعظیم زحل
گرد بر گرد جهان گر کشد از حفظ حصار
لشکر حادثه در دهر نیابد مدخل
ساکنان درش از دور چو نظّاره کنند
دوش بر دوش ببینند ابد را به ازل...»